جدول جو
جدول جو

معنی روح حسی - جستجوی لغت در جدول جو

روح حسی
(حِ حِسْ سی)
جنبۀ ادراک حسی روح است. و رجوع به مصنفات باباافضل ج 1 رسالۀ 1 ص 31 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حِ قُ)
بگفتۀ امام غزالی از مراتب ارواح نوارنیۀ بشریه است وآن روحی است نبوی که پیغمبران و بعضی از اولیا بدان مختص میشوند و لوایح غیبی و احکام آخرت و قسمتی از معارف ملکوت آسمانها و زمین بلکه معارف ربانی که روح عقلی و فکری از رسیدن بدانها قاصرند در آن تجلی میکنند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ذیل روح). و رجوع به روح (در اصطلاح حکمت) شود
لغت نامه دهخدا
(حِ قُ)
جبرئیل. (فرهنگ رشیدی) (ناظم الاطباء) ، روح فرشتگی در برابر روح حیوانی:
دردسر دادیم حضرت را و حضرت روح قدس
روح قدسی دردسرها برنتابد بیش از این.
خاقانی.
چون همه روحانیان روح قدسی عاجزند
چون بدانی تو بدین رای رزین تبریز را.
مولوی.
بشیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش.
حافظ.
رجوع به روح قدس و روح القدس و ’روح’ و جبرئیل شود
لغت نامه دهخدا
(حِ حَسْ سا)
بقول غزالی از مراتب ارواح نورانیۀ بشریه است و آن روحی است که محسوسات را بوسیلۀ حواس پنجگانه تلقی میکند و گویی این اصل و اول روح حیوانی است زیرا حیوانیت حیوان بدان است و بچۀ شیرخواره نیز آن را دارد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ذیل روح)
لغت نامه دهخدا
(زِ حِ)
روز حساب. روز قیامت:
ای صنم گر من بمیرم ناچشیده زان لبان
دادگر از تو بخواهد داد من روز حسیب.
سعدی.
بقدرت نگهدار بالا و شیب
خداوند دیوان و روز حسیب.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از روح قدسی
تصویر روح قدسی
روح فرشتگی در برابر روح حیوانی
فرهنگ لغت هوشیار